روانشناسی بالینی
حورا ابراهیمی راد؛ ایلناز سجادیان
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ذهنآگاهانه بر ابراز وجود مثبت و خلقوخوی دانشآموزان دختر با اختلالات درونیسازی بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری را کلیه دانشآموزان دختر دورهی دوم ابتدایی با اختلالات درونیسازی شهر اصفهان در سال ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ذهنآگاهانه بر ابراز وجود مثبت و خلقوخوی دانشآموزان دختر با اختلالات درونیسازی بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری را کلیه دانشآموزان دختر دورهی دوم ابتدایی با اختلالات درونیسازی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از جامعه مذکور30 دانشآموز-مادر به شیوهی دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برنامه آموزش فرزندپروری ذهنآگاهانه، طی 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش، مقیاس خلقوخو (مالهوترا، 1993)، مقیاس ابراز وجود (گمبریل و ریجی، ۱۹۷۵) و سیاهه رفتار کودک (آخنباخ، 1991) بود. در این پژوهش از روش تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر استفاده شده است. نتایج نشان داد که در ابراز وجود مثبت و خلقوخو بین پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). مجذور سهمی اتا نشان میدهد که 2/17 درصد از تفاوت بین دو گروه در ابراز وجود مثبت و 1/79 درصد از تفاوت در خلقوخو مربوط به آموزش فرزندپروری ذهنآگاهانه بوده است. همچنین میزان تأثیر آموزش فرزندپروری در مرحله پیگیری در بهبود ابراز وجود مثبت 21 درصد و در بهبود خلقوخوی دانشآموزان دختر 36 درصد بهدست آمد. بنابراین متخصصان میتوانند از آموزش فرزندپروری ذهنآگاهانه میتوانند به منظور بهبود ابراز وجود مثبت و خلقوخوی دانشآموزان دختر دارای اختلال درونیسازی بهره ببرند.
فاطمه ترک لا دانی؛ اصغر آقایی جشوقاتی؛ ایلناز سجادیان
چکیده
ااین پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته دختران نوجوان دارای مشکل بیخوابی ودرمان گوش کردن عمیق کامل برشدت بیخوابی و کیفیت خواب نوجوانان دختر با مشکل بیخوابی انجام شد. روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پی گیری دوماهه بود. نمونه آماری پژوهش از بین دختران دارای مشکل بیخوابی دوره متوسطه ...
بیشتر
ااین پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته دختران نوجوان دارای مشکل بیخوابی ودرمان گوش کردن عمیق کامل برشدت بیخوابی و کیفیت خواب نوجوانان دختر با مشکل بیخوابی انجام شد. روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پی گیری دوماهه بود. نمونه آماری پژوهش از بین دختران دارای مشکل بیخوابی دوره متوسطه دوم شهر اصفهان 45 نفر که دارای معیارهای ورود و خروج مطالعه بودند بهصورت نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). آزمودنیها در سه مرحله به پرسشنامههای شدت بیخوابی (مو رین،2006) و کیفیت خواب (پیتزبورگ، 1989) پاسخ دادند. درمان کیفیت زندگی در 10 جلسه ودرمان گوش کردن عمیق کامل در 8 جلسه 90 دقیقهای برگزار شد. نتایج تحلیل اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که این دو مداخله در بهبود شدت بیخوابی و کیفیت خواب در دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تأثیر معنیداری داشته و این تأثیر در مرحله پی گیری باقیمانده است (05/0p<). در مقایسه این دو مداخله درمان مبتنی بر گوش کردن عمیق کامل در بهبود شدت بیخوابی اثربخشتر از درمان کیفیت زندگی مبتنی بر تجارب زیسته بوده است (05/0>p) و در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری تفاوت اثربخشی بر کیفیت خواب در مقایسه ی گروه درمان کیفیت زندگی با درمان مبتنی بر گوش کردن عمیق کامل تفاوت معنادار نبود (05/0<p).
بهار شایق بروجنی؛ غلام رضا منشئی؛ ایلناز سجادیان
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری و اضطراب نوجوانان دختر مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II بود .روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری استفاده شد جهت دستیابی به اهداف پژوهش، 45 دختر با اختلال دو قطبی نوع II با استفاده از روش ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری و اضطراب نوجوانان دختر مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II بود .روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری استفاده شد جهت دستیابی به اهداف پژوهش، 45 دختر با اختلال دو قطبی نوع II با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه و بر اساس ملاکهای ورود و خروج انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. دختران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II گروههای آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقهای در برنامههای مداخلهای درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بوردیک و آموزش تنظیم هیجان گراس و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکردند. پرسشنامههای پرخاشگری آیزنگ، گلین ویلسون و اضطراب بک قبل و بعد از مداخله برای شرکت کنندگان اجرا گردید. نتایج. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مداخلههای آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و آموزش تنظیم هیجان در کاهش پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II مؤثراست، و آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور اثربخشتر از آموزش تنظیم هیجان بر اضطراب و پرخاشگری است.
سارا طاهری؛ ایلناز سجادیان
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 شامل میشد. بدین منظور 200 ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی کارکنان دارای سندرم خستگی مزمن دانشگاه آزاد اصفهان (خوراسگان) به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان) در سال 1394 شامل میشد. بدین منظور 200 نفر از کارکنان براساس جدول کوهن و همکاران، که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند به شیوه تصادفی ساده، انتخاب شدند و به پرسشنامه های علائم دوپال (جیسون و همکاران) و کیفیت زندگی (وار و شربن) پاسخ دادند، سپس 28 نفر که تشخیص سندرم خستگی مزمن را دریافت نمودند به طور تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند (هر گروه 14 نفر). آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله و 1 ماه بعد، در مرحله پیگیری به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای خستگی(چالدر)، اضطراب و افسردگی بیمارستانی (زیگموند و اسنیث) پاسخ دادند. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای تحت شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند اما بر گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید. یافتهها حاکی از کاهش میانگین خستگی، اضطراب وافسردگی در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، در مراحل پس آزمون و پیگیری بود(05/0p≤). بنابر یافتههای پژوهش، میتوان برای کاهش خستگی، اضطراب و افسردگی در کارکنان مبتلا به سندرم خستگی مزمن، از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی سود جست.